به قصه های شاه پریان می ماند! یا سرزمین لی لی پوت! کمی هم داستان های ژول ورن . و اما بیشتر شبیه "پندار" باخ! احساس دو سال پیش را دارم پس از پایان پندار. اما آن زمان دغدغه های دیگری و حالا .... . نمی دانم از شخصیت جوکر خوشم آمد یا نه، اینکه آیا جوکر همان خرمگس است؟؟! نه! خیلی تفاوت دارند. فلسفه بافی های پدر را دوست داشتم و نگاه های عمیق پسر کوچک؛ هانس توماس. هم آیندی رخ دادها؛ زنجیره های به هم پیوسته! اصولا جوکر ها همه جا یافت می شوند، آنها از نوشابه رنگین کمان نمی نوشند، فکر خود را بکار می برند، به هیج جا تعلق ندارند، اصول را زیر پا می گذارند، و از همه مهمتر: سوال می پرسند!